با هم
احمد محمود
از دکه میفروشی که زدم بیرون، به نیمه شب چیزی نمانده بود. کتم را انداختم رو دستم، کراواتم را گذاشتم تو جیبم و دکمههای پیراهنم را گشودم.
گرمی میخانه از تنم بیرون زد و عرق رو پیشانیم خشکید. سرتاسر خیابان را نگاه کردم، پرنده پر نمیزد. چراغها، لابهلای شاخه های درختان نشسته بود.
شخصیت (Character) چیست؟ (2)
زهره قراگوزلو
انواع شخصیت
1. شخصیتهای قالبی[1]: شخصیتهایی که نسخه بدل یا کلیشهی شخصیتهای دیگری باشند و از خود هیچ تشخصی ندارد. ظاهرش آشناست، صحبتش قابل پیشبینی است. نحوهی عملش مشخص است، زیر بر طبق الگویی رفتار میکند که ما با آن قبلاً آشنا شدهایم. مثلاً کسی که ادای «جاهلها» را درمیآورد یا تقلید هنرپیشه معروفی را میکند. شخصیتهای قالبی، همیشه کاریکاتور نیستند گاهی نویسنده میتواند آنها را به عنوان شخصیتهای نوعی (تیپ) نشان دهد و با این کار شخصیتپردازی خود را ساده کند. نویسندگانی که به خود زحمت نمیدهند، درست شخصیتهای واقعی شناخته و شخصیتهای زنده و خونداری را نمیتوانند بیافرینند. کمبود استعداد هنری ناگزیر به قالبی شدن افراد میانجامد و تکامل آنها انسجام کافی نمییابد. همه شبیه هم هستند.[2]
شخصیت (Character) چیست؟ (1)
زهره قراگوزلو
یک نویسنده به اقتضای ویژگی روحی و فکری خویش به نوشتن آنچه در افکار اوست و معرفی آداب و رسوم و بازگویی رؤیاها و تخیلات خود میپردازد.
ده توصیه برای بهتر نوشتن
فعل یا دماغ نویس`نده توی متن؟
رویا دیانت
المور لئونارد نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی، متولد 1925 از دههی 50 قرن بیستم شروع به نوشتن کرده و بیش از همه در ژانر داستان جنایی و آثار تعلیقآمیز تجربه دارد. شماری از آثار او در قالب فیلم سینمایی نیز عرضه شدهاند. فیلم سینمایی «قطار 3 و 10 دقیقه به یوما» با اقتباس از یکی از داستانهای کوتاه او ساخته شده است. او به جز شمار زیاد فیلمنامههایش، 50 رمان و 3 مجموعه داستان کوتاه در کارنامهاش دارد.
1. هرگز یک رمان را با توصیف وضعیت هوا شروع نکنید. حتی اگر چنین آغازی فقط برای ایجاد فضا باشد و به واکنش شخصیت به هوا نیز ربطی نداشته باشد، باز هم نباید خیلی به دنبال چنین شروعی باشید. بدانید خواننده آماده است تا دنبال افراد برود؛ اما استثناهایی هم وجود دارد. اگر قصد دارید «بری لوپز» باشید که راههای زیادی برای توصیف یخ و برف در کتاب «رویاهای قطب» پیدا کرده، میتوانید هر چقدر دلتان میخواهد گزارش وضع هوا بدهید.
تب خال
احمد محمود
خاله گل آمد و مرا برد خانه خودشان. غروب بود. هوا خاکستری بود. شوهرخاله گل بغلم کرد. به موهام دست کشید و بعد، پیشانیام را و گونههام را بوسید. با سبیل شوهر خاله گل بازی کردم که مثل پشمک نرم بود، اما مثل پشمک سفید نبود.
انواع شخصیت :
1- شخصیتهای
قالبی ؛ شخصیتهای قالبی شخصیتهایی هستند که نسخه ی بدل یا کلیشه ی شخصیتهای دیگری
، میباشند . این شخصیتها از خود هیچ تشخصی ندارند ، ظاهرشان آشنا و صحبتشان قابل
پیشبینی است .نحوه ی عملشان مشخص است چرا که ما با آن قبلاً آشنا شدهایم . مثلاً
کسی که ادای جاهل ها را در می آورد یا تقلید هنر پیشه ی معروفی را میکند ، شخصیتی
قالبی را ارائه می دهد . تمام شخصیتهایی که می توان واژهی « نما » یا « مآب » را
پشت سر آنها اضافه کرد ، شخصیتهای قالبی هستند ؛ مثل روشنفکرنما ، مظلومنما ،
مقدسنما ، فرنگینما و ... که از رفتار و گفتار آشنای آنها به خصوصیتهای قالبی
شخصیت آنها پی می بریم !
تفاوت شخصیت و تیپ(2)
تیپ، به راحتی در ذهن جا می گیرد.
یعنی در اولین برخورد بدون اینکه نیازی به تفکر و تحلیل باشد، می توان آن را در
ذهن تصور کرد.
آدم
هایی که تیپ هستند، خیلی راحت در یک یا چند خط تعریف می شوند و به طور کلی حضورشان
در داستان، جاذبه چندانی برای خواننده ندارد. زیرا در وجود آنها راز و ابهامی برای
کشف شدن نیست. کند و کاو در روح و روان چنین آدم هایی معنا ندارد.