فروغ شاعره ای جستجوگر
احمد شاملو
شعر فروغ همیشه برای من یک چیز زیبا بوده است، اگر این صفت برای بیان کیفیت شعر فروغ کافی باشد.
دکتر غلام نبی شاهد
پژوهشی در اصل و ریشه ی واژه ی «گپ»
گپ : gap – واژه ی گپ در همه ی فرهنگ های فارسی به چشم می خورد و به جز در فارسی این واژه در همه ی زبان های زنده ی هند و پاکستان و افغانستان مانند سانسکریت، اردو، هندی، مراتی، گجراتی، پشتو، سندی، بلوچی و فارسی دری افغانستان فراوان به کار می رود . نه فقط به زبان های آسیایی بلکه در زبان های اروپایی هم این واژه به صورت های گوناگون آمده است . ولی ریشه ی این واژه آریایی است .
در این جا ما نخست معنی و کاربرد آن را که در فرهنگ های گوناگون آمده است دنبال میکنیم تا سپس بپردازیم به ریشه ی اصلی آن:
گپ (اسم فارسی):
ادامه مطلب ...ژولی میثمی، لیلا اکبری، ابوالفضل حری
تاثیر ترجمه بر زبان و ادبیات فارسی
تحول آغازین ادبیات فارسی معاصر در چندین پژوهش مهم بررسی
شده است. این پژوهش ها که با نوشته های ادوارد جی براون درباره ی گرایش
های ادبی معاصر آغاز شد، چندین پژوهش مهم درباره جنبه های خاص و عام
ادبیات فارسی را در پی آورد. این پژوهش ها نکته های زیادی درباره ی
روزنامه نگاری و ابداع مقاله ی مطبوعاتی، نخستین تجربه ها در زمینه ی
ادبیات داستانی، و کوشش برای بازآفرینی نمایشنامه هایی به سبک اروپایی در
فرهنگ ایرانی به ما آموختهاند. با این حال، هنوز چندین پرسش مهم درباره
این دوره بی پاسخ مانده است. این پرسش ها تأثیر خاص ترجمه ی ادبی و تأثیر
اقتباس ادبی در تکامل ادبیات فارسی معاصر را مورد توجه قرار می دهند: جنبش
ترجمه ی آثار ادبی تا چه اندازه الگوهایی بکر در دیدرس نویسندگان قرار داد
و تا چه اندازه مخاطبان تازه را به خواندن آثار ادبی مشتاق کرد (آن گونه
که مخاطبان پذیرای این متن ها، یا به تر است بگوییم: خواستار این متن ها
شوند)؟
از بدو تاریخ ادیان به طور عام و اسلام به طور خاص، دو شیوه متمایز و گاه متضاد در باب تبیین، تتبع و تفسیر دین وجود داشته است: درک فقها، از سوئی، و درک حکما از سوی دیگر. درک صرفاً فقهی از دین همچون مذاهب اربعۀ تسنن و یا فقه جعفری،(۱) غزالیوارانه، دین را مجموعهای از قوانین الهی میداند که متعبداً باید از آنها پیروی کرد.(۲) هم در مذاهب فقهی اهل تسنن که در آنها باب تفسیر بسته است و هم در فقه جعفری، عموماً، شارحانِ حقیقتِ شرع، سنت تقلید و تعبد را برای دیگران به ارث گذاشتهاند.مولوی و اندیشه تسامح و تساهل
در کل تراوشات اندیشه و تفکر چوبک در باب بعضی از واقعیات محض نظیر مرگ و زندگی در داستانهایش با گفتگوهای شخصیتهای ساختگیاش نمایان میگردد.
حال به طور اجمالی به بیان دیدگاه چوبک در باب مرگ و پیامدهای حاصل از آن میپردازیم.
داستان رستم و سهراب و مرگ رستم
داستان رستم و سهراب و مرگ رستم
از منظر عرفان
یدالله قائمپناه
مقدمه
شاید در میان ایرانیانی که سر و سودای
مطالعه دارند و علیالخصوص در وادی ادبیات فارسی قدمزنان تفرجی کرده و میکنند کمتر
کسی را بتوان یافت که بیخبر باشد از اظهارنظر حکیم طوس، فردوسی نسبت به سرودة
ارزشمند خویش (شاهنامه)
که فرمود:
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
به راستی شاهنامه کاخی بس بلند و بزرگ
است که در طول تاریخ هستی خویش، نظر بزرگان و معماران عرصة علم و خرد را همواره به
خود معطوف داشته است اما هنوز هم کسی نتوانسته است همه زوایای آن را یکجا در حلقة
عدسی دوربین دیدگان خویش به مشاهده بنشیند و به بیان دیگر کسی موفق نشده تمام
زوایای آن را زیر سیطرة دید خویش درآورد، به تعبیر نگارنده، شاهنامه چون عروس حماسی
است که تاکنون به حجلة زفاف هیچ دامادی درنیامده است. اما از آنجا که پریروی تاب
مستوری ندارد، او نیز هرازگاهی از لابهلای حجاب محمل خویش سرک کشیده و گوشة چشمی
به خواستگاران و طالبانش نشان داده است، لذا هر خواستگار و طالبی نیز فقط توانسته
است از منظر و مقامی که خود بر آن واقف بوده شاهد کمان ابروی وی یا تیر مژگانش
باشد و آن را تماشا و توصیف کند. بر این اساس تلاش نگارندة این سطور نیز بر آن است تا از منظر و
خاستگاه عارفان نگاهی به داستان رستم و سهراب، همچنین مرگ رستم بیندازد. امیدا که به
حول و قوة الهی از عهدة کار (حداقل در حد توان خویش) برآید.
از مرگ تا زندگی
دکتر اکرم عـثمان
دیگر برای حسـینه دنیا به آخر رسـیده بود. فقط او مانده بود و یک تنهایی تلخ و جانفـرسـا. آن سـوی ارسی جهان برایش از جنب و جوش خالی شـده بود. باغچه ای که دو تا سـاختمان بلند منزل را از هم جدا میکرد برایش هو میزد. می پنداشـت که آن سـوی شـیشـه ها تمام مگسـها، زنبور ها، ملخ ها ومورچه مرده اند و صرف دلتـنگی و مرگ زنده انــد.
ادامه مطلب ...آرتور جفری
(Arthur Jeffery (* 1892; † 1959
واژه های فارسی به کار رفته در قرآن
آرتور جفری، زبان شناس و اسلام شناس انگلیسی (پروفسور دانشگاه کلمبیا و نیز دارنده ی کرسی الاهیات در دانشگاه های نیویورک و قاهره ) که تخصص اصلی اش در زبان های سامی بوده است، در کتاب خود با نام The Foreign Vocabulary of the Qur'an کوشیده است تا واژگان گوناگونی را که از سایر زبان ها به عربی راه یافته و در قرآن نیز به کار گرفته شده است، گردآوری نماید و بدین ترتیب به یک مطالعه ی ریشهشناختی Etymologic دست زده است و کتاب وی با نام «واژگان دخیل در قرآن» و برگردان «فریدون بدرهای» در ایران نیز به چاپ رسیده است.
دانش ریشهشناسی، در علوم اسلامی با نام «علم الاشتقاق» شناخته می شده است، لیکن روش به کار رفته در علمالاشتقاق با روش های زبانشناسی امروزی و دانش نو در ریشهشناسی واژه ها بسیار متفاوت بوده و آگاهی زبان شناسان قدیم از دانش ریشه شناسی نیز در سنجش با امروز بسیار اندک بوده است، از این رو در گذشته برخی از پیشینیان بر این باور پافشاری میکرده اند که تمامی واژگان به کار رفته در قران، واژگان عربی فصیح است و هیچ واژه غیر عربی در این کتاب راه نیافته است. این دسته معمولن کلام قرآن را نیز برای اثبات مدعای خویش شاهد می آوردند که در آیه های متعددی بیان کرده است که قرآن به زبان عربی فصیح نازل شده است. ( از جمله سوره ی یوسف / آیه ی ۲ که می گوید: «ما قرآنی عربی نازلش کرده ایم، باشد که شما دریابید.» و نیز در شعرا / ۱۹۵ و موارد مشابه دیگر).
ادامه مطلب ...