شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم
شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم

اگر بگذارند....

دل درنایی من اینهمه بیهوده مگرد


خانه ی دوست همین جاست اگر بگذارند


عده ای تشنه آغوش تواند اما من


به تماشای تو خرسندم اگر بگذارند

نگاهی به گونه های نثر فارسی از آغاز تا امروز

محمد حقوقی

نگاهی به گونه های نثر فارسی از آغاز تا امروز

گذشته ی نثر فارسی
بیش از هزار و صد سال پیش، در زمان سامانیان بود که پا به پای شعر، نثر فارسی نیز رواج گرفت؛ و در عرض صد سال کتاب های بسیاری در موضوع های گوناگون تألیف و ترجمه شد. بسیاری از این کتاب ها در سده های بعد از میان رفت و تنها شمار اندکی کتاب باقی ماند که مقدمه ی شاهنامه ی ابومنصوری قدیم‌ترین و تاریخ بلعمی، مهم ترین آنهاست.(۱ -۲) نثر این دوره، نثر ساده یا مرسل، موجز و روان و از هرگونه تکلف و تصنع خالی بوده و لغت های فارسی آن بر لغت های تازی سخت فزونی داشته است. این گونه ی نثر در دوره ی غزنویان با اندک تفاوت (لغت های تازی بیش تر و جمله های درازتر) به دست ابوالفضل بیهقی اوج شیوایی خود را نشان داد. تا آن جا که می‌توان با شکوه‌ترین جلوه‌های زبان فارسی را درخلال صفحات آن باز دید. (۳)

ادامه مطلب ...

لالایی ها نخستین شعرهای نانوشته ی زنان ایرانی

پیرایه یغمایی

                               لالایی ها نخستین شعرهای نانوشته ی زنان ایرانی



«لالایی» نخستین پیمان آهنگین و شاعرانه ای است که میان مادر و کودک بسته می شود. رشته ای است، نامریی که از لب های مادر تا گوش های کودک می پوید و تاثیر جادویی آن خواب ژرف و آرامی است که کودک را فرا می گیرد. رشته ای که حامل آرمان ها و آرزوهای صادقانه و بی وسواس مادر است و تکان های دمادم گاهواره بر آن رنگی از توازن و تکرار می زند. و این آرزوها آن چنان بی تشویش و ساده بیان می شوند که ذهن شنونده در این که آن ها آرزو هستند یا واقعیت، بی تصمیم و سرگردان می ماند. انگار که مادر با تمامی قلبش می خواهد که بشود و می شود.

ادامه مطلب ...

چهره‌های فولکلوریک در قصه‌ها و مثل‌های ایرانی

احسان طبری

چهره‌های فولکلوریک در قصه‌ها و مثل‌های ایرانی


کار بر روی فرهنگ عوام (فولکلور) در ایران طی سال های اخیر نسبتن وسیع و خوب انجام گرفته است، چیزی که آن را باید مرهون تلاش تحقیقات کسانی دانست که شاید اغلب از وسایل لازم برای این کار دشوار نیز محروم بوده‌اند. در این زمینه هدایت، صبحی، انجوی، شاملو، جمال‌زاده، امیرقلی امینی هریک در دوران خود و در گستره ی معین (مانند اصطلاحات، امثال، قصه‌ها، ترانه‌ها، لغات و...) خواه متعلق به تهران، خواه شهرستان ها، آثاری نشر داده‌اند. کسانی که در همین عرصه‌ها شاید با دامنه محدودتری فعالیت کرده‌اند نیز کم‌شمار نیستند و گاه برخی تک نگاری‌های بسیار باارزش هم درباره عادات و آداب تهران و شهرستان ها منتشر شده است. از این کوشش های بزرگ و ضروری هنوز باید بهره برداری شود:                                                  


ادامه مطلب ...

گابریل گارسیا مارکز

کوتاه درباره

گابریل گارسیا مارکز

با امکان دریافت دو اثر معروف او

خاطرات روسپیان سودا زده من

دوازده داستان سرگردان


 گارسیا مارکز

ادامه مطلب ...

زاغان

زاغان‌


آنک‌ شبِ شبانة‌ تاریخ‌ پر گشود

آنجا نگاه‌ کن‌

انبوهِ بیکرانة‌ اندوه‌!

اوه‌!

زاغان‌ به‌ رویِ دهکده‌، زاغان‌ به‌ روی‌ شهر

زاغان‌ به‌ رویِ مزرعه‌، زاغان‌ به‌ رویِ باغ‌

زاغان‌ به‌ رویِ پنجره‌، زاغان‌ به‌ رویِ ماه‌

زاغان‌ به‌ روی‌ آینه‌ها،

آه‌!

از تیره‌ و تبارِ همان‌ زاغ‌

کِش‌ راند از سفینة‌ خود نوح‌

اندوهِ بیکرانه‌ و انبوه‌.

زاغان‌ به‌ روی‌ برف‌

زاغان‌ به‌ روی‌ حرف‌

زاغان‌ به‌ روی‌ موسقی‌ و شعر

زاغان‌ به‌ روی‌ راه‌

زاغان‌ به‌ روی‌ هر چه‌ تو بینی‌

از نور تا نگاه

شفیعی کدکنی


http://bukharamag.com


ماهی وجفتش

ماهی وجفتش

ابراهیم گلستان

مرد به ماهی‌ها نگاه می‌کرد. ماهی‌ها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. پشت شیشه برایشان از تخته سنگ‌ها آبگیری ساخته بودند که بزرگ بود و دیواره‌اش دور می‌شد و دوریش در نیمه تاریکی می‌رفت. دیواره‌ی روبروی مرد از شیشه بود. در نیم تاریکی راهرو غار مانند در هر دوسو از این دیواره‌ها بود که هر کدام آبگیری بودند نمایشگاه ماهی‌های جور به‌جور و رنگارنگ. هر آبگیر را نوری از بالا روشن می‌کرد. نور دیده نمی‌شد، اما اثرش روشنایی آبگیر بود. و مرد اکنون نشسته بود و به ماهی‌ها در روشنایی سرد و تاریک نگاه می‌کرد. ماهی‌ها پشت شیشه آرام و آویزان بودند. انگار پرنده بودند، بی‌پر زدن، انگار در هوا بودند. اگر گاهی حبابی بالا نمی‌رفت، آب بودن فضایشان حس نمی‌شد. حباب، و هم چنین حرکت کم و کند پره‌هایشان. مرد درته دور روبرو، ‌دوماهی را دید که با هم بودند. ادامه مطلب ...

بچه دار شدن آرایشگر (طنز)

 

بچه دار شدن آرایشگر

 

در شهری در آمریکا، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌دار نمی‌شد. او نذر کرد که اگر بچه‌دار شود، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد!

 

روز اول یک شیرینی فروش وارد مغازه شد. پس از پایان کار، هنگامی که قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود.

 

روز دوم یک گل فروش به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اشرا باز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود.

 

روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد. در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد.

 

حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند، با چه منظره‌ای روبرو شد؟

فکرکنید. شما هم یک ایرانی هستید.

.

.

.

.

چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر می‌زدند که پس چرا این مردک حمال الاغ مغازه‌اش را باز نمیکنه!!!!

 

سایتهای کتاب

سایتهای کتاب

مرکز ارائه اطلاعات در زمینه کتابهای منتشر شده در ایران

کتاب راهنما برای خریداران خودرو

کتاب نقاشی به همراه رنگ آمیزی برای کودکان 

موتور جستجوی انواع کتاب  

سایت انجمن کتاب کودکان 

فروش کتاب در اینترنت 

انواع کتاب مورد نظرتان در این سایت موجود می باشد

موتور جستجوی انواع کتاب

مجله کتاب

کتاب آبی در زمینه ساختمان و ساخت و ساز

یک موتور جستجوی کتاب

نمایشگاه کتاب Frank furt

کتاب میراث امریکا

کتاب جوانان و نوجوانان

مرکز خرید کتابهای ایرانی

جستجو و خرید کتاب

یکسری کتابهای قدیمی

کتابهای ایرانی 

کتابی در زمینه خلاقیت

کتاب خاطراتو رویا با امکان ایجاد یک کتابچه برای خودتان

کتاب گرامر و علائم نگارشی

راهنمای جامع فروشندگان کتاب کشور امریکا

کتابهای مسیحیان

کتاب و سیستمهای کتابخانه ای

یک سایت اطلاع رسانی در زمینه کتاب مورد نظرتان

موتور جستجوی کتاب

یک فروشگاه کتاب با انواع کتاب در موضوع های مختلف

انواع کتاب تخصصی و عمومی

بهترینهای کتاب در این سایت

کتاب جامعه کودکان

 

 


 

ادامه مطلب ...

آرش کمانگیر (سیاوش کسرایی)

آرش کمانگیر (سیاوش کسرایی)

 

برف می بارد
 برف می بارد به روی خار و خاراسنگ
کوهها خاموش
 دره ها دلتنگ
 راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
بر نمی شد گر ز بام کلبه ها، دودی
یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد

ادامه مطلب ...