شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم
شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم

می ترسم



می ترسم آدم ها بروند

زمان برگردد

و من همچنان اینجا ایستاده باشم (بازگشت)

مانا آقایی

http://www.rahapen.org

بمب خوشه ای

 



مثل یک بمب خوشه‌ای هستی
روی سقف اتاق می‌افتی
می‌زنی زخم‌های پی در پی
در شبم اتفاق می‌افتی



ترکشت می‌خورد به هر گوشه
می‌خزم زیر دست و پای خودم
گریه‌ای تلخ می‌کنم هر شب
مرگ را می‌خرم برای خودم



می‌زنم از سکوت شب بیرون
با جنینی که شکل خاطره‌هاست
وقت « کورتاژ» این جنین شده‌است
ترکشی در تن جنین برجاست



باورت نیست می‌روم اما
گفته بودم که زود می‌بازی
گفته بودم بگیر دست مرا
پیش از آن که مرا بیندازی




شیوا فرازمند

 

.......

حرف که می زنی حواست هست  ...


ظرفی چیزی بگذاری دم دستت ؟


دهانت که پر از شعر و غزل می شود

 

نکند بی هوا زمین بچکد


قافیه ای ...


        شاه بیتی

گمراه

قدم
قدم
قدم
جلو که می‌روم
پرت می‌شوم
از واژه‌ها
که شکل تو را
کروکی می‌کشند
شبیه من
این‌بار
تو
من..
و رد پاهایی که

به مقصد نمی‌رسند...


از:شیوا فرازمند

ناشی

با خیال این‌که
تو
می‌خندی مرا...!
سوار اسب چوبی
خاطره‌ها
اگرچه
هیچ بلد نیستم بچگی کنم!
فرقی نمی‌کند...
وقتی که می‌خندی
تمام دنیا
در دست‌های من جا می‌شود



از: شیوا فرازمند

گاهی بی مزه

مرداحساس را کشف کرد و زن عشق را،


مرد کار را کشف کرد و زن خانه داری را،


مرد پول را اختراع کرد و زن خرید را،


از آن زمان، مرد چیزهای بسیار زیادی کشف و اختراع کرد، و زن همچنان در حال خرید است !!!

گریز

زندگی من تمام گریز بوده است



                                  گریز از زندگی!