شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم
شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم

افلاطون کنار بخاری


یه روز زمینو ترک می کنم


یه روز زمینو ترک می کنم
زمینو!
یه روز!
شاید!
آخ اگه وُلوَوم می تونست بپره.
آخ اگه می تونست.
چی می شد؟
پنجره اتاقو می کدم و می بستم به باربندش و … زمینو ترک می کردم.
می رفتم… می رفتم… می رفتم… تا هیج جا
تو هیچ جا پنجره را می کاشتم به تماشا
نمی گفتی نور
نمی گفتم خاک
به عشق نگاهت آنجا
یه دنیا می ساختم غوغا.
که همه زمین جهان سومش می شد.
من و تو دو ریلیم که قطار پر از پوکه ی عمر را
از هیچ به هیچ رساندیم
و زمین
سرگردانی ما را پیوسته تکرار می کند.

یک دانه سیگار دارم
و هزار معمای لاینحل.

هر چه زمان داشتم دادم و به جاش.
یه ساعت سوئیسی خریدم.
بندش طلا
رنگش وسترن
دیگه زمان بی زمان
هشتِ شب خواب
هشتِ صبح اداره.
هر چه داشتم دادم و به جاش
یه جفت کفش ملی گرفتم
چکمه ست لامصب!
تو بر قشون مو را از ماست می کشم.
دیگه راه، بی راه
هشتِ شب اتاق خواب
هشتِ صبح اتاق کار.

نیمه سیگاری دارم
و هزار معمای لاینحل

دق خیالم گوساله گلدانی است.
که پوزه اش به پستان آفتاب نمی رسد
لامپ در منطق روشن مکررش
طرح تنیدن تار بر جارو را
در ذهنِ عنکبوت
مغشوش می کند
و مربای آلبالو در یخچال
کافر می شود به آئین انجماد.
فِرّ، معجزه ای است
در چشمِ جغدِ خمره ی خالی شراب
که آنی
ماهی و مرغ را جزغاله می کند.
و رادیو دالان مخوفی است
که در ظلماتش
مادرانِ قهرمان، بر کفش های بی صاحب بچه هایشان می گریند.

ته سیگاری دارم
و هزار معمای لاینحل
حسین پناهی، کتاب من و نازی ، الهام،چ 4، 1376

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد