شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم
شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم

25 نکته که داستان به اشتباه جلو می برد...

 25 نکته که داستان به اشتباه جلو می برد...

1- اولین نکته در پرداخت داستان این است که یک مدت داستانت را بگذاری کنار. بچه ات نیست که گذاشتیش کنار بمیرد. فقط یادت میرود که چقدر الکی از این داستان خوشت آمده و اصلاحش میکنی.


2- آیا زاویه دید را درست انتخاب کردی؟ و آیا الکی از زاویه دید خارج نشدی؟ بعضی ها فکر میکنند خیلی هنرمندند. همین طوری، ییهو می بینی زاویه دید را عوض میکنند. آخر آدم حسابی منطق این کارت چیست؟ ببین فریدون جیرانی در فیلم شام آخر چطور در آخر فیلم از زاویه دید پلیس داستان را تمام میکند. برو ببین.

3- دخالت مستقیم نویسنده در متن. یکی نیست بگوید حالا میلان کوندرا یک کاری کرد. کی گفت درست است؟ همین جوری هر چی دلت خواست میگذاری توی دهان شخصیتت فکر میکنی میلان کوندرا شدی؟ شاید بگوئید خوب بعضی ها خوششان میآید. بله درست است، خوششان میآید. اما تا حدی که خودشان موافق باشند.

4- نسبت روایت و توصیف. یک موقعی گفتیم هرچه توصیف بیشتر باشد سرعت روایت کمتر است و برعکس. توصیف سرعت انتقال اطلاعات حرکتی را کم میکند و به سرعت انتقال اطلاعات ساکن می افزاید.

5- آیا داستان بیش از حد درونی نشده؟ آیا نویسنده زیاد نرفته توی ذهن شخصیت یا شخصیت ها. ویرجینیا وولف این کار را باب کرد. اما باز هم باید رعایت تعادل بشود.

6- جزئیات در داستان. یکی میگوید ببین سالینجر چقدر در داستانهایش به جزئیات می پردازد. اما از آنجائیکه آدم های پرمشغله مدرن دیگر حال و حوصله 40 صفحه توصیف را ندارند، در داستان تا حدی به جزئیات پرداخته میشود که اولاً حوصله خواننده سر نرود و ثانیاً با حذف آن به داستان لطمه ای نخورد.

7- مکالمه : مکالمه باید حاوی اطلاعات و پیش برنده داستان باشد. در ضمن در ایجاد تنش در داستان هم کمک کند. نوع پاسخ میزان تنش را ایجاد میکند.

8- آیا نقل و انتقال صحنه ها درست صورت گرفته؟ بعضی مواقع حس میکنیم که نقل و انتقال صحنه ها درست صورت نگرفته و به جای اینکه خواننده از خانه به خیابان برود از خانه به پارک سرکوچه رفته است!

9- آیا زبان و لحن در کل داستان یکسان است؟ اولاً توصیه میشود محاوره ای ننویسید. ثانیاً هر لحنی را انتخاب کردید سعی کنید در کل داستان همان را رعایت کنید. لاتی را لاتی بنویسید و جدی را تا آخر جدی. مگر یک آدم چند مدل حرف میزند.

10- آیا نویسنده تکیه کلام خودش را در دهان شخصیت ها نگذاشته. بعضی موقع ها ایراد میگیرند که این تکیه کلام یا این جمله از دهان شخصیت تو در داستان بعید است. آنجاست که باید فکر کنی ببینی این تکیه کلام و جمله خودت نباشد.

11- آیا داستان را از جای مناسبی شروع کردی؟ و آیا در جای مناسبی تمام کردی. توصیه میشود داستان را از نزدیکترین لحظه به نقطه اوج شروع کنید. و توصیه دوم اینکه چند پاراگراف اول داستانتان را حذف کنید. پایان داستان را هم میتوانید به چهار گونه باز خوب، باز بد، بسته خوب(Happy end) و بسته بد تمام کنید.

12- آیا میخواهید معما طرح کنید؟ پس معمائی طرح کنید که خواننده بتواند آن را حل کند. مگر خواننده شما بانک اطلاعاتی است که تمام ظرفیت های داستان شما را بفهمد؟ بعضی ها برای خواننده ارزش قائل نیستند. خوب خواننده هم برای تو ارزش قائل نیست. فکر میکنی خیلی کار شاقی میکنی؟

13. حال و هوا : داستان باید به گونه ای باشد که در همان ابتدای داستان آن را حس کنیم.

14. لحن داستان : آیا داستان لحن خاصی دارد یا نه. همانطور که گفتیم لحن بستگی به نگرش نویسنده دارد. نویسنده میتواند لحنی را متفاوت و یا حتی متضاد با حال و هوای داستان انتخاب کند.

15. لحن باید در کل داستان یکسان باشد. مگر اینکه برای تغییر لحن داستان، دلیل منطقی و درستی داشته باشیم.

16. عقب و جلو رفتن های زمانی. دیگر رفت و برگشت های زمانی در داستان های مدرن، عملی عادی به حساب می آید. اما تا چه حد این رفت و برگشت ها درستند؟ آیا مدام به گذشته ارجاع میدهیم و روایت اصلی را از دست میدهیم. آیا کلاً در گذشته میمانیم و برگشت یادمان میرود؟ و آیا این برگشت به گذشته طوری نیست که در روایت سکته بوجود بیاید؟ رفت و برگشت خوب طوری است که احساس نشود که روایت از دست رفته است.

17. سیال ذهن: جریان سیال ذهن هم یکی از این حالات رفت و برگشتی است. اما باز هم برای خودش دلایل خاص خودش را دارد. پریشانی، آشفتگی، روان پریشی و.. باید علت این پریشانی و آشفتگی منطقی و برای خواننده قابل لمس باشد واگرنه...

18. آیا زمان و مکان مشخص است؟ و اگر مشخص نیست آیا عامدانه بوده است؟ بیشتر داستان ها در زمان و مکان مشخصی اتفاق می افتد که اگر قرار است داستان بیزمان و مکان نباشد برای خواننده قابل لمس باشد. اگر هم قرار است یک داستان فرا زمان و مکان باشد نباید هیچ ارجاعی به زمان و مکان خاصی داده شود. یا زنگی زنگ یا رومی روم.

19. جنسیت راوی مشخص باشد. این مسأله درست موقعی پیش می آید که راوی مخالف جنسیت نویسنده باشد. در اینصورت حتماً باید ارجاعات جنسیتی داده شود. مثال هایی مانند روسری، مانتو، احساسات رقیق زنانه مثل حسادت، لوس حرف زدن و... از ارجاعات زنانه، و صورت تراشیده، رفتار خشن و ... هم از ارجاعات مردانه است.

20. اطلاعاتی که در داستان به خواننده میدهید درست است؟ بعضی مواقع ما داستانمان را روی داده هایی بنا میکنیم که ممکن است این داده های اطلاعاتی درست نباشند یا منبع درستی نداشته باشند. اینجاست که باید در مورد چیزی که میخواهیم در موردش داستان بنویسیم تحقیق کنیم.

21. آیا داستان شبیه مقاله، گزارش، خبر، خاطره یا چیزی شبیه آن نشده؟ بعضی ها داستان را با چیز دیگری اشتباه میگیرند. مثلاَ میخواهند در داستان فخر فروشی کنند(مقاله گونه) یا خیلی چیزها را از خواننده پنهان کنند(گزارش) و یا فکر میکنند خواننده تمام چیزهایی را که ما میدانیم میداند و نیاز به باز کردن آنها نیست(خاطره). داستان باید شامل تمام عناصر خودش باشد.

22. آیا داستان از لحاظ منطقی درست است؟ و آیا این منطق تا انتها حفظ میشود. این مطلب حتی در مورد داستان های فانتزی، علمی تخیلی و کمدی هم صدق میکند. ا ین نوع داستان ها سعی میکنند منطقی جلوه کنند. داستان حتماً نباید قابل اتفاق باشد بلکه کافی است قابل اتفاق به نظر بیاید.

23. داستان را برای خودتان نوشته اید یا خواننده؟ همان چیزی که در مورد خاطره گفتم. در داستان نباید مسأله غیر قابل هضمی وجود داشته باشد. خواننده باید از تمام چیزهائی که نویسنده اطلاع دارد تا آنجائی که لازم است استفاده کند.

24. داستان های احساسی. بعضی از داستان نویس ها حس میکنند داستان احساسی قدرتمندی خلق کرده اند. اگر قرار است چنین اتفاقی بیفتد بهتر است با علم کامل باشد به طوریکه اشک خواننده را هم در بیاورد. به جای اینکه داستان را با آب پیاز بنویسید کلمات آب پیازی انتخاب کنید!

25. در هنگام نوشتن داستان به این اصول توجه نکنید. این اصول تنها زمانی کاربرد دارند که داستان را یک بار از روی احساس و تصویری که در ذهنتان داشته اید نوشته اید.


منبع:

http://nimdayereh.persianblog.ir

کانون داستانی نیم دایره، فرهنگسرای خاوران

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد