شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم
شاسوسا

شاسوسا

من می خواهم برگردم به دوران خلوت خودم. من نمی خواهم دیگر کسی برای من چنگ و دندان نشان بدهد. یعنی راستش حوصله آزار دیدن را ندارم

بوف کور

بوف کور


از معروفترین داستانهای معاصر فارسی و شاهکار صادق هدایت (1281ـ1330ش ).


این داستان کم حجم و در دو بخش است . زمان بخش اول اواخر دورة قاجار و اوایل دورة پهلوی است زیرا از خندق دور شهر (ص 14) و دو قران و یک عباسی (ص 49) تختخواب (ص 43) و کالسکة نعش کش (ص 45) سخن می رود. مکان تهران است چون به شهری اشاره شده که نزدیک شاه عبدالعظیم است (ص 48). زمان بخش دوم کهنتر است و در آن از پیه سوز (ص 65) و دو درهم و چهار پشیز (ص 149) یاد می شود هر چند از تریاک (ص 118) و قلیان (ص 114) هم سخن می رود که از نظر زمانی به آن اعتراض شده و نویسنده پاسخ داده که قصدش نوشتن داستان تاریخی نبوده است (کاتوزیان ص 29). مکان بخش دوم ری باستان است در روزگاری که هنوز آباد و عروس شهرهای دنیا بوده است (ص 74) و می توان زمان این بخش از داستان را پیش از حملة مغول فرض کرد.

در بخش اول راوی که نقاش روی قلمدان است به حدیث نفس می پردازد و خیالاتش را برای سایه اش تعریف می کند (ص 11). عموی راوی که پیرمردی گوژپشت است سرزده از هند می رسد (ص 16). راوی از روزنة رف دختر جوانی را می بیند که گل نیلوفری به پیرمرد تعارف می کند (ص 18). در نگاه اول عاشق دخترمی شود و بخش عمده ای از داستان به جستجوی آن دختر اثیری می گذرد. دختر را می یابد و پس از مردن او با کمک پیرمرد خنزر پنزری دفنش می کند. پس از کاشتن گل نیلوفر بر خاک گور او گلدانی می یابد با نقشی مشابه نقاشی خودش که از چشمهای دختر اثیری کشیده بود (ص 49ـ 50) و درمی یابد که هر دو یکی هستند و به خلسه فرو می رود (ص 61).


در بخش دوم راوی از پنجرة اتاقش قصابی را می بیند که هر روز دو لاشة گوسفند را قطعه قطعه می کند (ص 74) و نیز پیرمردی قوزی را که در بساط خنزر و پنزرش یک گزلیک و یک کوزة لعابی دارد (ص 76) و رجاله ها را که در کوچه درهم می لولند (ص 74). راوی دایه ای دارد که ماجرای پدر و عمویش را که اسیر عشقی اثیری چون او بوده اند بازگو می کند (ص 72ـ77). پس از غصه ها و ناکامیهای بسیار راوی بیمار می شود (ص 91) خود را در آینه به شکل پیرمرد خنزرپنزری می بیند (ص 174) یکباره از خواب بیدار می شود و خود را در اتاقی می بیند که در بخش اول وصف شده بود (ص 177).


بوف کور از زبان اول شخص و به صورت گفتارهای درونی نوشته شده است . دو بخش داستان تکرار یکدیگرند و اساسا تکرار جملات و تشبیهات و مضامین مهمترین ویژگی سبکی این اثر است (رجوع کنید به شمیسا ص 101). داستان پر از نمادها و «نمونه های مثالی » بحث انگیز است از جمله : دو زنبور طلایی (ص 41) شب جاودانی (ص 140) کوزه یا گلدان راغ (ص 50) شیشة شراب موروثی (ص 17) نیلوفر (ص 15) و جویدن ناخن انگشت سبابة دست چپ (ص 31).

فضای داستان وهمناک و تاریک و کهن است . مفهوم و فضای ناآشنا و مبهم داستان در زبان آن متجلی است که به نثر داستان جنبة شاخص منحصر به فردی داده است (شمیسا ص 82 108ـ109). چگونگی توالی حوادث داستان مبهم و مهم است : آیا داستان از آخر شروع می شود؟ آیا بخش دوم داستان خواب راوی در پایان بخش اول است ؟ یا هر دو بخش در دو زمان موازی با هم اتفاق می افتد؟ ابهامات داستان باقی مانده و ازینرو تفسیرهای گوناگونی از آن شده است .

هدایت کتاب را در 144 صفحه نخستین بار در 1315ش در بمبئی در پنجاه نسخه تکثیر کرد و برای دوستانش فرستاد. معلوم نیست که هدایت این داستان را در بمبئی نوشته است یا در ایران اما به هر حال به دلایلی در زمان رضاشاه (1304ـ1320 ش ) آن را در ایران چاپ نکرد و در اولین فرصت نخست به صورت پاورقی در روزنامة ایران و سپس به صورت جداگانه و با تجدیدنظر در تهران (1320ش ) به چاپ رساند (بهارلو ص 317) و چاپ سوم آن نیز در همان سال در شصت صفحه و چاپ چهارم آن در 1331ش در 128 صفحه انتشار یافت .

به این کتاب از همان آغاز انتشار توجه شد و در ستایش و نکوهش آن سخنان بسیاری گفتند (رجوع کنید به طبری ص 244) اما اوج شهرت آن از زمانی است که روژه لسکو خاورشناس فرانسوی آن را با نظر خود هدایت به فرانسه برگرداند. همة اهل فن از این ترجمه با ستایش یاد کرده اند ( نظریات نویسندگان بزرگ خارجی ... ص 141ـ180). از آن زمان بوف کور توجه محافل ادبی جهان را برانگیخت و دربارة آن مقاله های چندی به نگارش درآمد و آوازة جهانی یافت ( > فرهنگ ادبیات < روبر ذیل ماده ترجمة برخی از مقالات خارجیان دربارة بوف کور در مجله های ایران نیز به چاپ رسیده است رجوع کنید به گلبن ص 76 132 137).

بزرگان ادب عصر بخصوص فرانسویان چون آندره برتون آندره روسو و هانری ماسه آن را ستودند و در شمار شاهکارهای ادبیات جهان دانستند ( نظریات نویسندگان بزرگ خارجی ... ص 206ـ207 226 غیاثی ص 58). فیلیپ سوپو از پیشروان سوررئالیسم بوف کور را شاهکار ادبیات تخیلی قرن بیستم دانست ( نظریات نویسندگان بزرگ خارجی ... ص 170ـ 178). دسوقی نویسنده و محقق مصری نظر او را کمی مبالغه آمیز تلقی کرده است (هدایت ترجمة دسوقی شتا ص 70). ژیلبر لازار ایرانشناس معاصر بوف کور را سرشار از نماد هایی می بیند که خواننده را به یاد آثار ادگار الن پو و کافکا می اندازد.

برخی معتقدند که اکسپرسیونیسم اروپایی و بخصوص فیلمهایی مثل «مطب دکتر کالیگاری » بر هدایت اثر گذارده (کامشاد ص 179 هدایت ترجمة دسوقی شتا) و برخی آثار ریلکه بودلر خیام سارتر ارلیا اثر ژرار دونروال و دکتر جکیل و مستر هاید اثر رابرت لویس استیونسن و آیینهای هندو و بودایی و مکتب اگزیستانسیالیسم را در پیدایش این داستان مؤثر می دانند (کاتوزیان ص 99ـ142).

برخی از ترجمه های بوف کور عبارت است از: ترجمه به انگلیسی به قلم کاستلو که در 1337 ش / 1958 انتشار یافت . این ترجمه بسیار تحت اللفظی بود و به اندازة ترجمة فرانسوی موفق نبود دو ترجمه به آلمانی یکی ترجمة حشمت مؤید و اوتو هگل و اولریش ریمرشمیت در 1339ش / 1960 در هامبورگ و دیگری ترجمة گرت هنیگر از متن فرانسه همراه خاتمه ای از بزرگ علوی دربارة هدایت که در آلمان شرقی آن زمان منتشر شد. کارل بگنر از این ترجمه با عنوان «نغمه های ملال آور از ایران » یاد کرده است (کامشاد ص 179ـ180 هدایت ترجمة دسوقی شتا ص 73) و ترجمة عربی به قلم ابراهیم دسوقی شتا.

منابع : محمد بهارلو نامه های صادق هدایت تهران 1374 ش سیروس شمیسا داستان یک روح تهران 1376 ش احسان طبری «دربارة انتقاد و ماهیت هنر و زیبائی هنری » در کنگرة نویسندگان ایران (نخستین : 1325: تهران ) نخستین کنگرة نویسندگان ایران تهران 1326 ش محمدتقی غیاثی تأویل بوف کور: قصه زندگی تهران 1377 ش محمدعلی کاتوزیان بوف کور هدایت تهران 1373 ش محمد گلبن کتابشناسی صادق هدایت تهران 1354 ش نظریات نویسندگان بزرگ خارجی دربارة صادق هدایت و آثار او ترجمة حسن قائمیان تهران : امیرکبیر 1343 ش صادق هدایت بوف کور تهران 1348 ش همو البومة العمیاء و قصص أخری ترجمة ابراهیم دسوقی شتا قاهره 1411/1990

Dictionnaire des littإratures , ed. Philippe van Tieghem, Paris 1984, s.v. "Hإdہyat (Sadegh)"; H. Kamshad, Modern Persian prose literature , Cambridge 1966; Paul Robert, Le petit Robert 2: dictionnaire universal des noms propres alphabإtique et analogique , rإdaction dirigإe par Alain Rey, Paris 1984, s.v. "Heda ¦yat (Sadegh)".

/ سیروس شمیسا /

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد